چگونه نوجوانی جمع گریز رهبر جنبشی همه گیر می شود؟

  • عبدالرحمن نجل رحیم

مغزپژوه

افکار عمومی جهان با خبر تظاهرات وسیع کودکان و نوجوانان علیه سیاست گذاران محیط زیست در سراسر دنیا به هدایت گرتا نونبرگ ۱۶ ساله، دختر نوجوان سوئدی، غافلگیر شد، به ویژه این که در همین دوران معلوم شد گرتای ۱۶ ساله از کودکی به تشخیص بالینی نشانگان مغزی آسپرگر (طیف اتیسم) مبتلاست. به همین علت، قبل از این که گرتا از یک سال پیش فعال تک نفره خود را به عنوان فعال محیط زیست شروع کند، دچار مشکل در برقراری ارتباط چشمی بینافردی و اجتماعی، همراه با گوشه گیری، تندخویی و بداشتهایی شدید بود، به طوری که در ۱۱ سالگی پس از ۲ ماه امتناع از خوردن به حالت بحرانی رسیده بود. در کتابی که مادر گرتا به زبان سوئدی نوشته، او از طرف خانواده ای صحبت می کند که دچار بحران شده چون علاوه بر گرتا، خواهرش بیتا دچار علائمی از مشکلات مغزی مشابه بوده و کتاب این شرایط را نتیجه بحرانی جهانی و سیستماتیک در اداره جهان می داند که بخش بزرگی از آن مربوط به محیط زیست می شود. نویسنده این کتاب البته مادر گرتا، «ملنا ارتام» خواننده اپرا (سوپرانو) در اروپاست که جزو چهره های مشهور محسوب می شود. به نظر می رسد به علت این نظریه خانوادگی که گرتا از ۸ سالگی  درباره تعییرات جوی و محیط زیست مطالعه می کند. او با دست و پنجه نرم کردن با عوارض منفی نشانگان اسپرگر، با حمایت خانواده تصمیم می گیرد با قدرت تمرکز افراطی و وسواسی روی جزئیات موضوع مورد علاقه اش (محیط زیست)، کنشگری خود را آغاز کند. او با وسواس هر چه بیشتر، تمام عوامل تمدن امروزینی را که می تواند منجر به افزایش گازهای گلخانه ای روی کره زمین شود، جمع آوری و طبقه بندی کند و خودش نیز در زندگی روزمره اش صادقانه و وفادارانه به آنها عمل می کند و اعتراض های خود را متوجه سیاستمدارانی می کند که جهان را غیرقابل زیست برای انسان هایی مانند او کرده اند. او به همین علت مادرش را که به علت حرفه ای نیاز به سفرهای هوایی دارد، از سوار شدن به هواپیما منع می کند و خودش نیز در سفر به نیویورک به جای هواپیما، در  روز از پلیمورت تا نیویورک را با قایقی سفر کرده که از انرژی خورشیدی و توربین زیر آبی استفاده می کند. بدیهی است فعالیت استثنایی گرتا نونبرگ ۱۶ ساله سوئدی و تبدیل شدن آن به جنبش دانش آموزی ایام تعطیلی یا جمعه ها، به فراهم بودن شرایط اجتماعی، سیاسی و اقتصادی از طرف بخشی از سرمایه داری حاکم در قالب نئولیبرالیسم جهانی نیاز دارد اما این نکته هم شایان اهمیت است که حتی افراد تک افتاده یا مغزگریزنده از روابط اجتماعی در طیف آسپرگر نیز می توانند خلاقانه، فعالانه و هوشمندانه برای هدف های بهبودبخش به حال جامعه بشری به کار گرفته شوند. به معنایی می توان ادعا کرد حتی مغز در چنین شرایط سخت به ظاهر ناتوان در ایجاد ارتباط اجتماعی نیز همچنان اجتماعی می ماند. این نشانگان اولین بار توسط آسپرگر، متخصص بیماری های کودکان اتریشی در سال  ۱۹۴۰میلادی شرح داده شد و به همین نام باقی ماند و در قالب طیفی از اتیسم طبقه بندی شد. در این نشانگان، ابتلای پسران چند برابر دختران است ولی اولیور ساکس، نورولوژیست معروف، در کتاب پرطرفدار «انسان شناسی روی کره مریخ» ، به تفصیل  3مورد را شرح می دهد که میان آنها «نادیا» که به اتیسم شدید مبتلا بوده، طی ۵/۳ سال در حالی که قادر به تکلم نیست، در طراحی های خود به درجه ای از توانایی از لحاظ فضاشناسی، بعد، زاویه، سایه و پرسپکتیو می رسد که به طور معمول کودکی با ۳ برابر سن او نیز نمی تواند برسد. اما با افزایش سن و پیشرفت توانایی سخن گفتن، قدرت نقاشی کشیدن او پسرفت می کند. مورد دیگر «جسی پارک» مبتلا به اتیسم است که  نقاشی های درخشان او درگیری و حساسیت های بیش از اندازه حسی او را نشان می دهند. او در نقاشی های خود نیز مانند گرتا نونبرگ نگرانی جزئیات دقیق در اتفاقات جوی و معادلات بین سیارات و کهکشان ها به خصوص در شب و وضع ناامن همراه با صداهای مرموز در ماشین تهویه ساختمان است و در پی یافتن توجیه محاسباتی و نظم ریاضی و هندسی برای آنهاست تا بتواند بر هراس ها، ترس ها و اضطراب های خود غلبه کند. سومین مورد، «تمپل گراندین»، پروفسور جانورشناس معروف آمریکایی است که مبتلا به نشانگان آسپرگر است و هنوز یکی از مبلغان تاثیرگذار در توصیف توانایی های استثنایی در این نشانگان است. شاید به همین دلیل است که گرتا نونبرگ، نشانگان آسپرگر خود را مایه ابرقدرت بودن خود می داند. دانشمندی که بیشتر از همه درباره نشانگان آسپرگر مطالعه و کندوکاو کرده، «مایکل فیتزجرالد» روان پزشک ایرلندی است که بیش از ۹۰۰ مورد آسپرگر را بررسی کرده است. میان آسپرگرهای خلاق، او به طور دقیق به جزئیات شخصیت و کارهای «هانس کریستین آندرسون » نویسنده مشهور ادبیات کودکان دانمارکی، می پردازد که به نظر او با نشانگان آسپرگر مطابقت کامل دارد. دیگر پژوهشگر فعال در این زمینه، «تونی اتوود»، پروفسور روانشناس است که چند مشخصه گرتا نونبرگ را به عنوان آسپرگری برجسته می کند که عبارتند از دقت در جزئیات امر مورد علاقه، صراحت، صداقت و عدالت جویی. بدیهی است همه مبتلایان به طیف اتیسم و از جمله آسپرگر، لزوما خلاق و دارای توانایی‌های هوشمندانه در زمینه ای خاص نیستند. اگر هم چنین توانایی‌های داشته باشند، بسیاری از موارد این شانس را ندارند که بتوانند آنها را در شرایط فرهنگی و اجتماعی خود عرضه کنند ولی نگاهی به فهرست طولانی بزرگانی در زمینه علم، هنر و ادبیات که با توجه به زندگی نامه شان در طیفی از نشانگان آسپرگر قرار می گیرند، تنها شگفتی و حیرت برمی انگیزند. زیرا پس از مشاهده این فهرست می توانیم از خود بپرسیم اگر جهان انسانی ما بدون مغزهای آسپرگری بود، با چه دنیای سترونی روبرو می شدیم. پژوهش های اولیه من نشان می دهد میان هنرمندان معاصر، عباس کیارستمی بسیاری از ویژگی های نشانگان آسپرگر را در زندگی و کارهای هنری خود نشان می دهد که در فرصتی مناسب آنها را عرضه خواهم کرد.

Facebook
Twitter
LinkedIn

حتما این مطالب را بخوانید

پیمایش به بالا