ریشه های خیانت
- عطیه رضایی
کارشناس ارشد روان شناسی بالینی
بی وفایی و خیانت نوعی بیماری و اختلال در رفتار محسوب می شود زیرا با توجه به عوارض نابهنجار و مشکلاتی که همراه دارد، آسیب های زیادی برای همسر خیانتکار و خیانت دیده و نزدیکان آنها ایجاد می کند. اما دلایل بی وفایی و خیانت مردان چیست؟ مهم ترین انگیزه زن و مرد متاهلی که به سوی خیانت کشیده می شوند، تجربه دوباره صمیمیت فردی و جنسی با شخص دیگر است؛ آنچه که آن را در زندگی مشترک خود نمی یابند اما کنار این موضوع دلایل دیگری هم می توان برای خیانت عنوان کرد که آنها را به طور خلاصه ذکر می کنیم اما نمی توان برای آنها اولویت و مرتبه ای در نظر گرفت.
- سردی روابط بین زن و شوهر
وقتی رابطه محبت آمیز، عاطفی و هیجانی بین زن و شوهر کم می شود ممکن است یکی از آنها وارد رابطه خیانت آمیز شود و به تدریج نسبت به ظاهر همسرش دلسرد شود و جذابیت های او برایش یکنواخت و تکراری باشد.
- اعتماد به نفس پایین و خودانگاره منفی نسبت به خود
برخی افراد برای این که عزت نفسشان را حفظ و تقویت کنند، دنبال رابطه هایی خارج از سیستم خانواده می گردند تا خودشان را اثبات کنند و بدانند هنوز جذاب هستند.
- داشتن اختلال و مشکلات روان شناختی همسر
افراد دچار اختلالات روان پزشکی بیشتر در معرض خیانت دیدگی هستند، مثل افرادی که اختلال پارانویید (شکاک بودن) دارند. شک و تردید بی مورد زن یکی از عوامل مهم بی وفایی و خیانت شوهر است. همچنین نق زدن های دائم، دعواها و مجادله های فراوان باعث می شود برخی مردان خیانت را بهترین راه فرار از جهنم خانه بدانند.
- ازدواج های اجباری
زنان یا مردانی که بر خلاف میلشان و به دلیل اصرار خانواده تن به ازدواج می دهند، ممکن است نسبت به سایرین بیشتر به همسرشان خیانت کنند زیرا هیچ عامل پیوندی بین آنها وجود ندارد.
- انتقام گرفتن
زن و شوهر ممکن است به دلیل رنجشی که از یکدیگر دارند دست به انتقام بزنند و خیانت کنند تا کارهای بدی را که همسرشان در حقشان کرده تلافی کنند و تنها راه آرام کردن و فرونشاندن خشم خود را مقابله به مثل می دانند.
- برآورده نشدن نیازهای جنسی
افرادی که در روابط جنسی با همسرشان دچار مشکل می شوند، به جای آن که از طریق مشاوره و مراجعه به متخصص مشکلاتشان را حل کنند، به همسرشان خیانت می کنند. متاسفانه برخی زنان و حتی مردان، با مهارت های لازم برای داشتن رابطه زناشویی که می تواند در تحکیم بنیان خانواده موثر باشد، آشنا نیستند و نداشتن این مهارت ها باعث می شود زن یا مرد با رفتار اشتباهشان، ناخواسته همسرشان را از خود گریزان کرده و خلائی ایجاد کنند که همسر در خارج از خانه دنبال بر طرف کردن آن باشد.
- تجربه هیجان
بعضی مردان دوست دارند دست به کارهای هیجانی بزنند چرا که برای آنها تولید لذت می کند. مرد با برقراری رابطه با فرد دیگر و تجربه هیجان خواهی احساس می کند جذابیت جنسی خود را از دست نداده و از نظر سایر زنان جالب است.
- توجه بیشتر زن به فرزندان، دوستان و خانواده پدری خود
برخی مردان احساس می کنند اولویت اول زندگی همسر خود نیستند، به همین دلیل آنها نیز همسرشان را اولویت نخست زندگی خود نمی دانند و ترجیح می دهند با فرد دیگری رابطه عاطفی داشته باشند. فرزندان یا دوستان، افراد بسیار مهمی در زندگی هستند اما قطعا از همسر مهم تر نیستند.
- رفتار نادرست زن با شوهر
برخی زنان به دلایل مختلف در نوع گفت و گو و ارتباط با همسرشان نادرست برخورد کرده و او را تحقیر و سرزنش می کنند و این احساس را در شوهرشان به وجود می آورند که توانایی اختیار و کنترل زندگی مشترک را ندارد. از این رو، مردان در برابر چنین زنانی ترجیح می دهند دنبال ارتباط عاشقانه دیگری بروند.
- وقتی زن، مادر همسرش می شود
یکی از بدترین روش های ارتباطی زن با شوهر این است که به گونه ای رفتار می کند که انگار همسرش کودکی بیش نیست و نمی تواند از خودش مراقبت کند و نیاز دارد که همسرش زندگی را اداره کند. ممکن است این مردان در ظاهر شکایتی نداشته باشند اما بالاخره روزی همسرشان را ترک خواهند کرد.
در مواجهه با خیانت چه کنیم؟
- شیما نادری
روان شناس بالینی و زوج درمانگر
خیانت علاوه بر پیامدهای مخرب در رابطه بین زن و شوهر، آسیب های روانی عمیقی به فرد خیانت دیده می زند. معمولا کسانی که خیانت می بینند خود را سرزنش می کنند یا دنبال نشانه هایی مبنی بر وجود عیب یا مشکلی در خودشان می گردند. در این مواقع مشکل دو تا می شود، هم تحمل خیانت شریک زندگی و هم تحمل خویشتن به عنوان فردی که چندان خوب و قابل قبول نیست. شاید به همین دلیل باشد که بسیاری از خیانت دیده ها به گونه ای افراطی دست به تغییر خود می زنند، رژیم های عجیب و غریب می گیرند، آرایش های افراطی می کنند و حتی دست به جراحی های پرهزینه زیبایی می زنند، در حالی که هیچ کدام از این رفتارها راهکار مناسبی برای تخلیه خشم و انزجار فرد خیانت دیده نیست. ما انتظار نداریم فرد خیانت دیده غمگین و عصبانی نباشد، اما راه حل های دیگری هم برای برخورد با این اتفاق ناخوشایند وجود دارد.
خیانت همسرتان را نادیده نگیرید
گاهی اوقات خانم ها فکر می کنند اگر خیانت همسرشان را به روی خودشان نیاورند ارتباط شوهر و طرف مقابل به تدریج قطع می شود و با این کار فشار عاطفی سنگینی به خود تحمیل می کنند که موجب آسیب های جدی به جسم و روانشان می شود. بهتر است که به او بفهمانید متوجه خیانتش شده اید و دلیلش را جویا شوید. نادیده گرفتن، سبب تشویق او به ادامه کارش می شود. ضمن این که در آینده خیانت های بیشتری از او خواهید دید. نه او را از خانه بیرون کنید و نه خودتان خانه را ترک کنید. بنشینید و فکر کنید که اگر او را ترک کنید، چه می شود و اگر با هم زندگی کنید، چه خواهد شد؟ ممکن است آینده این زندگی چندان روشن و شفاف نباشد اما این تنها یک احتمال است. اگر همسرتان اظهار ندامت کند و شما هم بتوانید او را ببخشید لااقل در خانه خودتان مساله را حل کرده و اجازه نداده اید مسائل خصوصی زندگی تان به گوش دوست و آشنا برسد. دست نگه دارید، عجله کار شیطان است.
هضم مساله خیانت کار چندان ساده ای نیست و با واکنش های عجولانه، مساله پیچیده تر و سخت تر می شود. اقداماتی مثل تلفن زدن به والدین، دوستان و همکاران فرد مقابل و بردن آبروی او در مقابل دیگران، راه انداختن دعوا و سروصدای زیاد در محل کار یا زندگی همسر، نه تنها مساله را حل نمی کند، بلکه ممکن است بعدها سبب پشیمانی و شرمندگی هم بشود بنابراین با صبر دست به انتخاب آگاهانه بزنید. شخصیت و جایگاه خودتان را حفظ کنید و در اولین قدم به فکر حل مساله باشید، نه بغرنج تر کردن آن.
همه دلایل را به خودتان نسبت ندهید
گاهی خانم ها در مواجهه با خیانت، سهم خودشان را بیش از حد بزرگ می کنند؛ «اگر من زیباتر بودم، اگر تحصیلات بالاتری داشتم، اگر خودم درآمد داشتم، اگر اضافه وزن نداشتم، اگر …» یادتان باشد در این اتفاق هر دو سهیم هستید، یکی کمتر و یکی بیشتر اما قرار نیست سهم اشتباهاتتان را آن قدر بزرگ کنید که دچار خودکم بینی و ضعف اعتماد به نفس شوید. بهتر است اتفاقات گذشته را مرور کرده و سهم خودتان را عادلانه قضاوت کنید. در مورد احساساتتان با هر کسی صحبت نکنید. طبیعی است که بخواهید با کسی در مورد این مساله حرف بزنید یا مشورت بگیرید، اما لطفا با کسی که مشکلی شبیه مشکل خودتان داشته حرف نزنید. چرا که معمولا این حرف ها تنها سبب همدردی می شود و ممکن است فکرهای منفی دیگری را هم به افکار شما اضافه کند. کافی است او بگوید همسرش با نفر سوم به فلان مجلس رفته بود، تا شما هم گمان کنید احتمالا همسر شما هم همین کار را کرده! برای مشورت کردن، با دوستی نزدیک و مورد اعتماد یا یکی از اعضای خانواده که منطقی و آینده نگر است، حرف بزنید. کسی که سعی می کند مشکلتان را حل کند، نه این که بر شدت مشکل بیفزاید.
برای شناختن نفر سوم تلاش بیهوده نکنید
یکی از بدترین کارها این است که بخواهید جزییات ارتباط با معشوقه همسرتان را کشف کنید یا این که در پی صحبت یا ملاقات با او باشید. اگر همسرتان هم اظهار پشیمانی کرده و قصد بازگشت به زندگی را دارد، نبش قبر کردن اتفاقات گذشته نه تنها دردی را دوا نمی کند، بلکه راه بازگشت به زندگی دوباره را می گیرد. حتی اگر همسرتان قصد دارد جزییات اتفاقات گذشته را بگوید و مثلا اعتراف کند، شما در این موقع بگویید «همین قدر که می دانی کارت خطا بود، کافی است. نیاز نیست برای من بیشتر توضیح دهی، مهم این است که دیگر این اتفاق تکرار نشود چون من توانایی بخشش دوباره را ندارم!» این کار وجدان اخلاقی همسرتان را تقویت و علاقه اش را به حفظ زندگی و تعهدش به شما بیشتر می کند و مهم تر این که از آسیب های روانی ناشی از فهمیدن خطاها و جزییات آن در امان می مانید.
