چگونه با بچه ها از طلاق بگوییم؟

 

چگونه با بچه ها از طلاق بگوییم؟

 چهارشنبه ۵ خرداد ۱۳۸۹  روزنامه سلامت ( www.salamat.ir )  


پرسشی از دکتر میترا حکیم شوشتری روان پزشک کودک و نوجوان

فرض کنید کودک شما تصادفا بگومگوی شما و همسرتان را شنیده و با دلهره ازتان می پرسد: «شما می خواهید از هم جدا شوید؟» شما چگونه به این سوال کودک تان پاسخ می دهید؟ دکتر میترا حکیم شوشتری، فوق تخصص روان پزشکی کودکان، این طور به سوال بالا جواب می دهد: «اگر او در جریان بحثی ساده که معمولا بین همه زن و شوهرها رایج است قرار گرفته باشد، کافی است بگوییم: «البته که ما نمی خواهیم از هم جدا شیم! فقط داریم درباره یک مساله با هم حرف می زنیم.» اما اگر فرزندتان عقل رس و بزرگ تر بود، می توانید موضوع را عنوان کنید: «داریم درباره تعطیلات آخر هفته و اینکه به خانه مادربزرگ برویم یا گردش، بحث می کنیم» چیزی که قطعا باید به کودک بگویید، این است که بحث های والدین به این معنا نیست که همدیگر را دوست نداریم و البته این معنا را هم ندارد که ما هیچ مشکلی نداریم و هرچه هست مربوط به رابطه میان ما دوتاست. سعی می کنیم در مورد مسایل مان با هم گفتگو کنیم….

اما اگر خود والدین می دانند که شنیدن این دعواها برای کودک شان همیشگی است و تمامی ندارد و اگر در آستانه طلاق هستند، باید به فرزند خود بفهمانند که زن و شوهر می توانند در نوع رابطه ای که با هم دارند تجدیدنظر کنند و قصد جدایی دارند…» ادامه گفتگوی ما را با دکتر میترا حکیم شوشتری بخوانید.

پدر و مادر چگونه باید موضوع طلاق خودشان را به کودک شان بگویند؟

ـ برحسب درک و فهم کودک و سن او می توانند جملاتی را به کار گیرند تا او بداند که نوع رابطه والدین اش و اینکه آیا در کنار هم باشند و عاشق و یا از هم بدشان بیاید، ربطی به او ندارد؛ چون بچه ها به محض اینکه بفهمند شما قصد جدایی دارید، فکر می کنند این تصمیم تقصیر آنهاست و اغلب از آنها می شنوید که: «قول می دم از حالا به بعد بچه خوبی باشم و اسباب بازی هامو جمع کنم، از بابا جدا نشین!… قول می دم که دیگه شب ها زود بخوابم و اذیت نکنم، جدا نشین!

برای همین است که پاسخ دادن به پرسش های کودکان در چنین شرایطی و بیان واقعیت طلاق چندان آسان نیست اما حتما باید به آنها بگویید که شما در آستانه طلاق گرفتن هستید و یا مثلا قرار است پس از شنیدن صحبت های یک مشاور خانواده تصمیم قطعی بگیرید. به او باید بگویید: «امیدوارم به نتیجه برسیم و مثل سابق بتوانیم کنار هم به زندگی مان ادامه دهیم.»

نکته مهمی که هنگام گفتگو با بچه ها در مورد جدایی از یکدیگر باید در نظر بگیرید آن است که بدانید ذهن او از پرسش هایی که مطرح می کند یا نمی کند، انباشته است. این پرسش ها همگی ناشی از ترس هایی هستند که او را احاطه کرده است. باید به نیاز او پاسخ دهید و آنچه فرزند شما نیاز دارد اطمینا ن خاطر و قول بهتر شدن اوضاع است و بس. او از آینده مبهم خود می ترسد و نمی داند قرار است چه بلایی سرش بیاید و یا چه کسی از او مراقبت کند و در بازی کردن، غذا دادن و یا درس خواندنش به او سرویس بدهد. او حتی از تنها شدن می ترسد و مدام از خود می پرسد اگر پدر و مادرم از هم جدا شوند، من کجا باید زندگی کنم؟ واکنش بچه ها به پدیده طلاق و نحوه بروز احساسات آنها درست مانند ما بزرگ ترها متفاوت است. بعضی از آنها هرگز این پرسش ها را واضح از شما نمی پرسند اما وجودشان پر است از انواع این ترس های ناشناخته که نمی دانند چه طور باید از دست آنها خلاص شوند.

یکی از رایج ترین پرسش بچه ها پس از بگومگو و دعوای والدین این است که مثلا:

مامان! دیگه بابا رو دوست نداری؟» حالا اگر کودک بفهمد که قرار است طلاقی صورت گیرد، قطعا سوال ها و واکنش هایش جدی تر است.آن وقت باید چه گفت؟

ـ بله، درست می گویید. گاهی می پرسند: «اگه یه روزی منو دوست نداشتی، طلاق ام می دی؟» و این ذهنیت آنها به دلیل ترس آنهاست. بچه باید درک کند رابطه ای که پدر و مادرش با هم دارند با رابطه ای که هر کدام از آنها با او دارند، متفاوت است. پاسخ سنجیده و هوشمندانه والدین می تواند به او در رسیدن به این درک کمک کند. پاسخ های روشنی مثل اینکه: «موضوع جدایی من و مادرت هیچ ربطی به تو نداره و این مشکل ما بزرگ ترهاست. هر اتفاقی بین من و مادرت بیفته، تاثیری در روابط ما با تو نداره. ما همیشه مامان و بابای تو هستیم و همیشه دوست ات داریم. شاید من و بابا قرار بگذاریم از هم جدا بشیم، اما تو همیشه بچه ما هستی، عاشق ات هستیم و هر وقت ما را بخواهی کنارت خواهیم بود.» معمولا بهترین کاری که باید در آغاز گفتگو و قبل از پاسخ به نگرانی و پرسش بچه ها درخصوص طلاق انجام داد همدلی و هم دردی با آنهاست. به هر حال شما به دلیل اشتباهات خود و طلاق، زندگی او، کانون گرم خانوادگی اش و شرایط اجتماعی آینده اش را دگرگون می کنید.

وقتی دوام زندگی دچار آشفتگی شود، آرامش کودک و اعتماد به نفس او مختل می شود. برای همین است که همواره تاکید می کنیم قبل از تصمیم به طلاق و این حادثه ویرانگر همه راه های بازگشت به زندگی دوباره را امتحان کنید. بسیاری از این مشکلات و تفاهم نداشتن زوجین با مراجعه به مشاوران خانواده قابل حل است و شاید واقعا درصد اندکی از مشکلات باشد که غیرقابل حل باشند. شما به عنوان پدر و مادر باید در نظر بگیرید که با تصمیم به جدایی صدمه بزرگ و جبران ناپذیری به کودک خود می زنید. فرقی نمی کند او در چه سنی باشد؛ نوزاد یا حتی جوانی که در دوره دانشگاه باشد، به هر حال، از جدایی شما صدمه می بیند. باید قبل از تصمیم به بچه دار شدن همه سوءتفاهم ها را حل می کردید و آن قدر مهارت های زندگی را در خود می پروراندید که با تولد او بتوانید آرامش و عشق را به او هدیه دهید، نه اینکه مدام شاهد دعوای شما باشد. بچه ها از تماشای بحث های بین والدین واقعا ضرر می بینند و بد والدی دست کمی از بدون والد بودن ندارد و چه بسا بدتر باشد. مسوولیت خود را بپذیرید و بدانید که چه طور با دست خود آینده او را دگرگون می کنید. کمی واقع بینانه و منطقی کلاه خود را قاضی کنید و ببینید حالا که تا اینجا اشتباه پشت اشتباه انجام داده اید و کودکی را به یک خانه آشفته دعوت کرده اید، چه کار باید بکنید؟

اگر درست متوجه منظورتان شده باشم قصد دارید بگویید که طلاق دوستانه و بدون جار و جنجال، ناراحتی کمتری برای بچه ها خواهد داشت.

ـ بله، کاملا. متاسفانه گاهی کشمکش ها و نزاع های آنچنانی بر سر مسایل مختلف، پول و دارایی و حضانت بچه باعث می شود کودکان آن قدر آسیب های روانی عاطفی ببینند که نمی توان در وصف این ظلم بزرگی که والدین آنها در حق شان کرده اند، جمله ای گفت یا اظهارنظری کرد. شما به عنوان والدینی که قصد طلاق دارید، باید با تاکید بر اینکه طلاق شما ربطی به بچه تان ندارد و تاکید بر اینکه شما همیشه والدین او هستید و دوست اش دارید، هم دردی خود را ابراز کنید: «می دونی، دخترم/ پسرم! از اینکه من و مادرت جدا می شویم و در دو خانه مجزا هستیم متاسف ایم. ما هم ناراحت هستیم اما همه تلاش مان را کردیم و نتیجه نگرفتیم. فقط می خواهم بدانی که در هر شرایطی، هر دوی ما مثل سابق به تو می رسیم و کنارت هستیم حتی شاید سالی یکبار برای تولدت برنامه ای بریزیم که هر سه کنار هم باشیم و به پارک برویم.

بعدا من و مادرت تصمیم می گیریم چه کار کنیم. این ماجرا تقصیر تو نیست! پدرت / مادرت آدم خوبی است و تو باید به او افتخار کنی که بابا/ مامان توست اما ما نمی توانستیم کنار هم خوشبخت باشیم.» تصور کنید یک مرد و زن عاقل و منطقی که بدون فحاشی و پرخاش از هم طلاق می گیرند، می توانند چنین قول هایی هم به کودک خود بدهند تا مطمئن باشد هرگز بچه ای از والدین اش طلاق نمی گیرد و تنها نخواهد ماند. آنها نباید طوری رفتار کنند که بچه ها گمان کنند آن دو دشمن یکدیگرند. اگر پدر یا مادر فرزند خود را تحقیر کند و او را به خاطر اینکه از دست اش گلایه دارد، بکوبد، درواقع هویت فرزند خود را زیر پا له کرده است. این نکته را هرگز فراموش نکنید.

سوال آخر اینکه آیا بچه ها هم باید در جریان جزییات طلاق قرار بگیرند یا نه؟

ـ نه، هیچ نیازی نیست که بخواهند مادر یا پدر را در ذهن او مقصر جلوه دهند و یا جزییات آنچه مشاور گفته را به او بگویند و یا بدتر از آن، از بچه هم نظرخواهی کنند. فقط باید آنچه مورد توافق و تصمیم شان بوده به هر طریقی که می توانند با بچه ها در میان بگذارند.

الهه رضاییان

 

Facebook
Twitter
LinkedIn

حتما این مطالب را بخوانید

پیمایش به بالا